- شک داشتن
- گمان بردن
معنی شک داشتن - جستجوی لغت در جدول جو
- شک داشتن
- تردید و شک کردن
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
ثنا داشتن، خرسند و خشنود بودن
آبستن بودن، آبستن شدن
انتظار داشتن
تحسین کردن، تمجید کردن
ترس داشتن، پروا داشتن، بیمناک بودن، ترسیدن بیم داشتن ترس داشتن پروا داشتن
جرات داشتن شهامت داشتن دلیر بودن
انتظار
امکان داشتن
خجالت کشیدن
جسارت داشتن پر رو بودن: (رو داری این حرف را یه من بزنی)
حقیر شمردن، خوار شمردن خفیف شمردن خوار شمردن
سعی و کوشش داشتن
توقع و امید داشتن
دنباله داشتن، ریع داشتن کشش داشتن صاحب ریع بودن، قوت داشتن، دارای عصب بودن (گوشت)، یا پی کسی (چیزی) داشتن، متابع او بودن بدنبال او رفتن هوای او را داشتن: تا من پی آن زلف سر افکنده همی دارم چون شمع گهی گریه و گه خنده همی دارم. (خاقانی)
تب گرفتن
خجلت داشتن آزرم داشتن
آبرو و عزت داشتن
جسارت داشتن، پررو بودن
ترس داشتن، اندیشه داشتن
کج نگه داشتن ظرف یا چیز دیگر
جادار بودن، گنجایش داشتن، وسعت داشتن
کنایه از غصه خوردن، اندوه خوردن، غم خوردن
توقع داشتن، امید و آرزو داشتن، در انتظار بودن
باشرم بودن، باحیا بودن، خجلت داشتن، آزرم داشتن
سر داشتن و فزونی داشتن چیزی نسبت به چیز دیگر در وزن یا ارزش
عشق ورزیدن بسیار دوست داشتن
اندوه داشتن غصه داشتن یا غم کسی یا چیزی داشتن، در اندیشه وی بودن باک از کسی یا چیزی داشتن
چیزی را کج کردن، یا کج دار و مریز. کج داشتن چیزی و فرو نریختن آن
نگهبان بودن پاسدار بودن: (خود در حرم اقامت نموده کشیک میداشتند)
خوش داشتن: خویشتن را بعشوه گش میداشت عیش خود را بعشوه خوش میداشت. (هفت پیکر)
شایستگی داشتن لایق بودن
مو داشتن ظرف چینی شیشه یی گلی. ترک داشتن آن
نیکو تعهد و نگاهداری کردن